Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۳:۱۵ - طراحی سایت اصفهان عجب
محبوب ترین مطالب
آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسپانیول» ثبت شده است

یکی از سوالاتی که به کررات از من پرسیده می‌شود، این است:

به عنوان زبان دوم یا سوم، چه زبانی را بیاموزیم؟

 

خب بیایید باهم این قضیه را بررسی کنیم.

در وهله‌ی اول، تا جایی که می‌توانید زبان انگلیسی‌تان را تقویت کنید. علاقه به این زبان اهمیت چندانی ندارد، شما به آن "نیاز" دارید. حتی در ساده‌ترین کارها مانند جستجوی اینترنتی و کار کردن با اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارها گرفته، تا درک کلیات یک جواب آزمایش پزشکی و خیلی از چیزهایی که به طور روزمره با آنها سروکار دارید. حتی اگر قصد یادگیری زبان‌های دیگر را هم داشته باشید (مخصوصا زبان‌های  ژرمنی که هم ریشه‌ی انگلیسی هستند) به آن نیاز خواهید داشت. 

 

انتخاب زبان سوم، به علاقه و نیاز شما بستگی دارد؛ اینکه چه زبانی می‌تواند شما را جذب کند و برای پیشروی و یادگیری هرچه بیشتر آن مشتاق باشید، و اینکه وقتی به سطح خوبی از دانش آن زبان برسید، چه استفاده‌هایی می‌توانید از آن بکنید. مثلا یک فرد آمریکایی، به دلیل همسایگی آمریکای لاتین با این کشور و تعداد بالای مهاجرین این کشورها، عموما زبان اسپانیایی را به عنوان زبان دوم برمی‌گزیند، یا اهالی ترکیه،  به یادگیری زبان آلمانی علاقه ی زیادی دارند چون برخی از حروف و آواها در این دو زبان مشترک است. 

تجربیات شخصی من حاکی از این است که در ایران، عموما از زبانهای ترکی، عربی، فرانسوی، آلمانی و روسی استقبال زیادی می‌شود و بازار کار بهتری هم نسبت به زبان‌های دیگر مانند ایتالیایی و اسپانیایی دارند؛ اما حقیقت این است که دسته‌ی اول به نسبت زبانهای دشوارتری هستند و یادگیری آنها مستلزم زمان و دقت و تمرین بیشتری است. مثلا در زبان ایتالیایی و اسپانیایی، برای تشخیص مذکر و مونث بودن کلمات، صرفا به حرف آخر کلمه نگاه می‌کنیم، اگر a بود یعنی مونث است و در غیر این صورت مذکر؛ درحالی که مثلا در زبان آلمانی به غیر از مذکر و مونث، یک جنسیت "خنثی" هم داریم و در زبان فرانسوی، این مقوله آنقدر پیچیده است که در حوصله‌ی این پست نمی‌گنجد. پس پیشنهاد می‌کنم که تنها در صورتی که واقعا علاقه دارید و مصمم هستید به سراغشان بروید.

مورد دیگر اینکه، زبان‌های ریشه‌ی لاتین، بیشتر از آنچه فکرش را بکنید به هم شباهت دارند. 

مثلا کلمه ی دویدن را در نظر بگیرید:

courir (فرانسوی)

correr (اسپانیایی)

correre (ایتالیایی)

 

یا "کوهستان":

montagne (فرانسوی)

montaña (اسپانیایی)

montagna (ایتالیایی)

 

و همان‌طور که قبل‌تر توضیح دادم، زبان‌های ژرمنی مانند آلمانی و هلندی و انگلیسی هم‌ریشه هستند. به عنوان مثال، "رنگ سبز" را در نظر بگیرید:

 green (انگلیسی)

 Grün (آلمانی)

groen (هلندی)

 

یا "کلمه"

word  (انگلیسی)

wort (آلمانی)

woord  (هلندی)

 

توصیه‌ی من این است که اگر یادگیری یک زبان خاص برایتان سخت است، و اگر محدودیت زمانی ندارید و حوصله‌تان یاری می‌کند، اول زبان ساده‌تر در آن ریشه را یاد بگیرید، و بعد به سراغ زبان سخت‌تر بروید. مثلا برای یادگیری فرانسوی، می‌توانید اول  ایتالیایی را که زبان نسبتا ساده‌ای است و مشکلات تلفظ برایتان ایجاد نمی‌کند را بیاموزید، در عرض چند ماه به سطح مناسبی برسید و بعد از یک فاصله‌ی چندماهه، به سراغ فرانسوی بروید. 

 

نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد این است که اگر یک آدم عادی هستید و در زمره‌ی تیزهوشان قرار نمی‌گیرید، "هرگز" سعی نکنید دو زبان را به طور همزمان پیش ببرید. اتفاقی که می‌افتد این است که هیچ‌کدام را درست و حسابی یاد نخواهید گرفت، و زمانی که به کلمات زبان X نیاز دارید، کلمات زبان y را به خاطر می‌آورید. این کار تنها در صورتی مجاز است که به سطح خیلی خوبی از یکی از زبان‌ها رسیده باشید و ساختار آن زبان به طور کامل برایتان جا افتاده باشد، در آن صورت مغز می‌تواند کلمات آن زبان‌ها را از هم تفکیک کند و در مواقع لزوم، می‌توانید خیلی راحت‌تر به آن دسترسی داشته باشید.

باز هم تاکید می کنم، تنها در صورت علاقه و نیاز به سراغ زبان‌های سخت بروید، چون افرادی که به قصد ناخنک زدن یا با علاقه‌ی سطحی یا از روی جوگیری این کار را می‌کنند، عموما اتفاق جالبی برایشان نمی‌افتد. مثلا ممکن است زمینه‌ی خیلی بدی  از آن زبان در ذهنشان  ایجاد شود یا احساس بدی نسبت به خودشان پیدا کنند. 

پس قبل از شروع هر کاری، اول به علاقه و نیازتان توجه داشته باشید تا بعدتر با مواردی چون عذاب وجدان ناشی از اتلاف وقت و کم شدن انگیزه روبرو نشوید. 

Faella
۰۱ آبان ۹۷ ، ۱۳:۱۹ موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۹ نظر

 

افسانه‌ی زن گریان، داستان غم‌انگیزی در فولکور مکزیک است که هزاران سال  در کشورهای آمریکای لاتین، سینه به سینه از پدربزرگها و مادربزرگها به نوه ها رسیده است، و حتی برخی قسم می‌خورند که واقعیت دارد...

Faella
۱۱ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴۹ نظر

ساعتی از ساعات صبح بود، سنگفرشهای پیاده روی بین خیابان و رودخانه زیر پایم سر می خوردند و من مقصدم را می دیدم که فریم به فریم نزدیکتر می شود.

به این فکر کردم که این مقصد تا چند وقت مقصدم می ماند؟ تخمین زدن زمان برای من خیلی کار سختی نیست. من آدمِ ماندن در هیچ جا نیستم. اصلا یکجا بند شدن در خون من نیست، و انگار اگر بیشتر از یک مدتی یکجا بمانم یک چیزی مثل خوره به جانم می افتد و کم کم به ذرات وجودی ام تجزیه می شوم. خواه ماندن در یک مکان باشد، یا در یک زندگی، یا هر چیز دیگر. حتی ماندن زیر نگاه آدمها و مورد توجه بودن. انگار چیزهایی در این دنیا وجود دارند که با فرو کردن چنگک هایشان توی پای آدم می خواهند بماند و هوای آنها را استنشاق کند. 

هروقت از این حرفها می زنم به یاد سخنرانی جولز و جواب وینسنت در اواخر فیلم پالپ فیکشن می افتم و خنده ام میگیرد. شاید یک وینسنتی باید پیدا شود که توی گوش من هم بزند و برایم توضیح بدهد که چرا باید ماند. کاش...


ساعت همچنان 8 صبح است و خانم نینیا پاستوری توی گوشم آهنگ محبوبم را می خواند: وقتی هیچکس من را نمی بیند، میتوانم باشم یا نباشم.

می توانم..؟ 



Niña Pastori _Cuando Nadie Me Ve 


ترجمه 

Faella
۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۷ نظر