Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۳:۱۵ - طراحی سایت اصفهان عجب
محبوب ترین مطالب
آخرین مطالب

Money Monster

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵ ق.ظ

در خانواده های ایرانی، اصل بر این است که والدین مسائل مالی را بین خودشان حل کنند، و تمام سعی شان را بکنند که فرزندان در جریان این قضایا قرار نگیرند و در رفاه بزرگ شوند؛ و در برخی مواقع بچه ها هرگز سختی ها و فداکاری هایی که والدینشان برای خواسته های آنها متحمل می شوند را نخواهند فهمید. 


"کِیت" دخترکی اسکاتلندیست که حدودا 12 سال دارد، و به همراه خواهر کوچکترش "شانَک" با من همکلاس است؛ و از مدتی که با آنها آشنا شده ام بسیار از آنها یاد گرفته ام، حتی بیشتر از همکلاسی های بزرگسالم. خصوصا از نظر اخلاقی گاهی چیزهایی در روابطشان می بینم که به عنوان یک بزرگسال از خودم و رفتارم خجالت می کشم. 

مثلا زمانی که شانک 8 ساله، مانند تمام بچه های همسن خودش بازیگوشی می کند و از کار کردن طفره میرود، کیت به او متذکر می شود که پدرشان برای کلاس آنها هزینه کرده است:

stop wasting your time, daddy is paying money for this!

و به خودم در 12 سالگی فکر کردم و اینکه تا قبل از دبیرستان هرگز در جریان مسائل مالی قرار نگرفته بودم؛ و بالطبع کمتر قدر چیزهایی که داشتم را می دانستم و گاهی با بی منطقی چیزهایی می خواستم که امکان فراهم کردنشان خیلی سخت بود. معضل دیگر این است که حس می کنم از نظر فکر اقتصادی از افراد همسن و حتی کوچکتر از خودم عقبترم، و اگر روزی خودم فرزندی داشته باشم، حتما او را در این قضیه شرکت می دهم. 


البته باید توجه داشت که این مسائل نباید طوری عنوان شوند که بچه مدام دچار استرس و نگرانی باشد و نتواند از هیچ چیز هیچ لذتی ببرد، اما باید موقعیت خود و خانواده اش را بشناسد تا بتواند تصویر بهتری از آینده ی خود داشته و راحتتر برنامه ریزی کند، توانایی های خودش را بشناسد و اگر می تواند هنرهای دستی یاد بگیرد و کلا خودش را جدی بگیرد؛ مخصوصا در جامعه ای که موجودیت اشخاص با پول و دارایی آنها بیان می شود. 

شاید یکی از معضلات جامعه ی ما همین باشد، کودکان و جوانان را برای علم تربیت می کنند، درحالی که شخصیتشان بر مبنای پول سنجیده می شود... 

۹۶/۱۰/۱۶ موافقین ۱۶ مخالفین ۰
Faella

نظرات  (۱۳)

فقط پارگراف اخرش! 
پاسخ:
همش X(
....
پاسخ:
4 تا نقطه کد مورس H ه :د
۱۶ دی ۹۶ ، ۱۲:۰۷ خانومی ...
حالا ما رو در جریان مسائل اقتصادی و غیره نمیزاشتن چون فکر میکردن بچه ایم ! همینطور الکی الکی بچه موندیم :/ الان داداش کوچیکه ۱۷ سالشه ولی هنوز بچه ست و فکر هم نکنم بزرگ بشه بس که توی مسائل مهم راهش ندادن ...
پاسخ:
دقیقا همینو میخواستم بگم. مثلا بچه ی شیش ساله میگه عروسک میخوام، حالا حالیش هم نیست که مامانش پول نداره یا موقعیتشو نداره یا حالا هرچی، ولی مثلا الان جوون 20 ساله رو هم میبینی همینه. میگه بااااید برای من ماشین بخرید یا هرچی، بدون اینکه به اوضاع خانواده ی خودش نگاه کنه. یعنی بچه ها یاد نمیگیرن که عضو اون مجموعه ن، که مشکلات بقیه مشکلات اوناس و خودشونو جدا میبینن. میگن نداری؟ پول جور کن بخر. والدین رو یه ماشینی میبینن که باید برای اونا پول جور کنن و اونا پاشونو بچسبونن سینه دیوار خیار گاز بزنن و تا وقتی که بتونن این روند رو ادامه میدن -_-
۱۶ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۹ آقاگل ‌‌
اون جمله‌ی آخر متأسفانه کاملاً درسته. : |
البته این چیزی که می‌گی همون قدر که می‌تونه مفید باشه می‌تونه مضر هم باشه. لبه‌ی تیغه به نوعی. حتی می‌تونم بگم باهاش موافق نیستم :)
پاسخ:
اره خیلی لبه ی تیغه. و باید اون خانواده خیلی حسابشده و با فکر اینکارو بکنن که اثر سوء نداشته باشه. حتی به نظرم بهتره با مشاور صحبت کنن و مثلا وقتی بچه کوچیکتره با یه سری ترفند اینارو بهش یاد بدن. مثلا بفرستنش چیزی بخره یا با خودشون ببرنش خرید، دوتا جنس مشابه رو بهش بدن با ذکر معایب و مزایای هرکدوم، و ازش بخوان اجناس رو مقایسه کنه. یه کارای شاید خیلی ساده اما مفید برای اینده ش. 
۱۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۵ معلوم الحال
واقعا پستتون آموزنده بود :)

پاسخ:
نظر شما چیه؟
منم موافقم و در کل یاد گرفتن در پول پس انداز کردن و نحوه خرج کردن و حتی گاهی کار کردن برای پول در اوردن تو سنای دبیرستان که البته بستر جامعه ما اجازه این کار رو خیلی نمیده
پاسخ:
به نظرم اینم یه بهونه س. خب شاید مثل مثلا پیتزا هوت نتونی بری پارت تایم جاب بگیری، ولی خب الان بچه ی 10 ساله میشناسم که دستبند و گردنبند میسازه و تو مدرسه ی خودشون میفروشه. خانواده ش حتی نیاز مالی هم ندارن و پولش رو برای خیریه کنار میذاره، اما ذات این کار که به بچه یاد دادن از هنر و وقتش استفاده کنه خیلی خوبه 
ما رو در جریان قرار می دادن مامان بابام. تفریح و کلاس ها و رفاهمون سر جاش بود اما مقتصد بودیم. تو چهارده سالگیِ منم که قرار شد خونه مون رو عوض کنیم من یکی از مشاوران اصلی بودم! کلی لیست درست کرده بودم تو ذهنم واسه هزینه فرصت ها و اینا که کدوم خونه و محله رو با توجه به پولمون انتخاب کنیم بهتره!
و دقیقا مثل این دوستت جمله ای که من همیشه با خودم تکرار می کنم اینه که فلان قدر پول دادن مامان بابام برای فلان کلاس یا فلان چیز. باید ازش درست استفاده بشه. وگرنه چه فایده ای داره داشتنش؟!
پاسخ:
خیلی هم عالی. اینم یه نعمته 
خیلی خوب بود!
در کل بحث تربیت فرزند واسه من خیلی ترسناکه :))
حس میکنم هر حرکتی. هر حرفی و حتی هر ژستی میتونه تو آینده بچه تاثیرگذار باشه. حالا چه برسه به این که چطوری بخوایم راجع به مسائل مالی باهاش صحبت کنیم که نه سرخورده شه نه ولخرج یا بی فکر بار بیاد!
پاسخ:
اره خب کلا خیلی سخته 
۱۷ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۰ دست نویس
سلام
موافقم، متأسفانه برخی خانواده ها اجازه نمیدن بچه ها یکم سختی بکشن تا برخی امور رو درک کنن. مثل اینکه یه نفر بچش رو به سفتی در آغوش بگیره و ناخواسته اون رو خفه کنه، بالطبع بچه دست و پا میزنه.
در کل ما باید قدر خونواده هامون رو بدونیم و خونواده هامون هم باید این رو درک کنن که من یه روزی به این تجربه نیاز دارم، چون می خوام بزرگ شم
مطلب خوبی بود، موفق باشید
پاسخ:
بهرحال همه بچه شونو دوست دارن و میخوان تو رفاه باشه و آسیب نبینه، ولی خب گاهی وقتا باید یه تلخی هایی رو تجربه کنه تا بزرگ شه.. 
۱۷ دی ۹۶ ، ۱۴:۱۴ شرف الدین
پست خیلی خوبی بود
کلا تصوری که ما از رفاه اروپایی ها داریم تصور درستی نیست. اونها واقعا اقتصادی تر از ما زندگی میکنند و ما خیلی وقتها از اون مرفه تریم.
پاسخ:
به صرف رفاه کار نداریم، اونا مفهوم اقتصاد رو به بچه هاشون اموزش میدن و از مردم گرفته تا دولت با همون مفهوم کار و زندگی میکنن، بچه هم به یه سنی برسه باید رو پای خودش وایسه واسه همین باید یاد بگیره که هرطور شده گلیم خودشو از اب بکشه بیرون.
حالا ما نه خودمون درست حسابی این چیزا رو بلدیم نه حتی دولتمردامون. اینم که اوضاعمونه 
۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۲۵ شِـــ‌یدا ..
من حدس می‌زنم اشتباهی شست پام خورده رو چک مارک خصوصی. 
پاسخ:
آره. و خیلی تلخه این قضیه -_- واقعا هرچی فک کردم جوابی نداشتم سکوت اختیار کردم
در رابطه با پاراگراف آخر: دردناک تر اینجاست که در خیلی از محافل دست از تظاهر نمی کشن و همچنان از فضیلت علم صحبت می کنن. اینجاست که دانش آموزی که مثلا تا دوره راهنمایی با علاقه درس میخوند، بعد از ورود به دبیرستان و مواجه شدن با کنکور به طور ناگهانی حقیقت ماجرا رو میبینه و با آشفتگی و با اصرار خانواده و جامعه میره سراغ تجربی تا بعد از هفت سال پزشک بشه و پولدار!(از استثنائات صرف نظر کردم).
پاسخ:
آره رشته های پزشکی باز اوضاعشون بهتره، سخت هستن اما پول و پرستیژ هم دارن.
اما امان از رشته های مهندسی... فاجعن... هم کاربراشون نیست هم اینکه مثلا تو رشته ی خود من هرکسی به خودش اجازه میده تو این زمینه دخالت میکنه و گاها میبینی طرف سیکل هم نداره، ولی داره همینطوری پشت هم خونه میسازه میندازه به مردم -____-
۱۹ دی ۹۶ ، ۰۲:۵۴ شِـــ‌یدا ..
اینکه شست پام خورده به چک مارک قضیه‌ی تلخیه؟ نه بابا... چیز مهمی نیست. فقط یه کم خراش برداشته که ایشالا با چندروز استراحت خوبِ خوب میشه.
پاسخ:
 نه متن کامنتت رو میگم :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">