...Don't try to fix me, Im not broken
نزدیک به یک ماه پس از مرگ چستر بنینگتون (ووکالیست گروه لینکین پارک)، اعضای گروه تصمیم گرفتند که برای او مراسم یادبودی برگزار کنند و اعلام کردند که اجرایی به نام و یاد او در آمفی تئاتر روباز Hollywood Bowl خواهند داشت. مرگ چستر بر اعضای گروه، مخصوصا بهترین دوست او و رپر گروه، مایک شینودا تاثیرات بدی داشت و در شب اجرا _همانطور که خودش در آهنگ Over Again توضیح میدهد_ حس میکند که نمی تواند به روی صحنه برود و آهنگهایی که روزی چستر او را در خواندنشان همراهی میکرد، بدون او و طور دیگری بخواند.
فکر میکنم یکی از سختترین مراحل از دست دادن یک عزیز، همین باشد. غم نداشتنش یک طرف، اینکه نمیدانی باید بدون او چه کار کنی، اینکه انجام کارهایی که سابقا با او انجام می دادی، رفتن به جاهایی که با او میرفتی و تمام چیزهایی که به نوعی یادآور او هستند برایت کابوس میشوند، اینکه دیگران مرتب حالت را میپرسند و برایت دلسوزی میکنند، از همه دیوانه کنندهتر است. دوست داری انکار کنی، فرار کنی، و تظاهر کنی تمام این اتفاقات فقط یک خواب بوده؛ اما بلاخره باید خودت را جمع کنی و زندگیات را ادامه دهی، چون به قول خانم آنا گاوالدا، زندگی از تو و هرچیز دیگری قویتر است و بلاخره از این اندوه هم میگذری. گذشتن از این دوره مسلم است، اما اینکه چطور میگذری، و اصلا سالم میگذری یا نه، خودش یک مسالهی دیگری است...
متن آهنگ Over Again از Mike Shinoda (ورس اول شب اجرا، و ورس دوم را مدتی بعد از اجرا توسط او نوشته شده است)
V1:
And no one knew what to do, we were such a mess
We were texting, we were calling, we were checking in
We said we ought to play a show in honor of our friend
Well now that show's finally here, it's tonight
Supposed to go to the bowl, get on stage, dim the lights
With our friends and our family, in his name, celebrate
There's no way that I'll be ready to get back up on that stage
Can't remember if I've cancelled any show
But I think about what I'm supposed to do and I don't know
'Cause I think about not doing it the same way as before
And it makes me wanna puke my f*cking guts out on the floor
We rehearsed it for a month, I'm not worried about the set
I get tackled by the grief at times that I would least expect
I know what I should be doing when I'm singing but instead
We'll be playing through a song and I'd remember in my head
You say goodbye over and over and over again
Over and over and over again
Sometimes, sometimes you don’t say goodbye once
You say goodbye over and over and over again
Over and over and over again
What the f*ck you take me for?
All the sudden you hear what I've said a hundred ways before?
I been pushed, I been trapped
Drug myself through hell and back and
Fallen flat and had the balls to start it all again from scratch
How do you feel, how you doing, how'd the show go?
Am I insane to say the truth is that I don’t know
My body aches heads spinning this is all wrong
I almost lost it in middle of a couple songs
And everybody that I talk to is like, “wow
Must be really hard to figure out what to do now”
Well thank you genius, you think it'll be a challenge
Only my life's work hanging in the f*cking balance
And all I wanted was to get a little bit of closure
And every step I took I looked and wasn't any closer
'Cause sometimes when you say goodbye, yeah you say it
Over and over and over and over..
واقعا هیچ چیزی سخت تر از دست دادن آدم هایی که دوستشون داریم نیست. درسته زندگی ادامه داره و از اون دوران می گذریم ولی ته دلمون همیشه خالی می مونه. امیدوارم کسی تجربه نکنه ولی متاسفانه این چرخه حیات هست و همه تجربه می کنن حالا چه زود ، چه دیر .......