کدکس سرافینیانوس Codex Seraphinianus (#معرفی)
کودکس سرافینیانوس (Codex Seraphinianus) دانشنامهای تصویری از دنیایی تخیلی است که به یک زبان تخیلی و توسط هنرمند، معمار و طراح صنعتی ایتالیایی، لویجی سرافینی نوشته و تصویر سازی شده است.
لوئیجی سرافینی (Luigi Serafini) هنرمند گرافیست ایتالیایی است که به خاطر کارهای خارق العاده و مبهمش همچون کدکس سرافینیانوس شهرت دارد. سرافینی که در سال 1949 در رم به دنیا آمد، پیش از خلق کدکس سرافینیانوس، کارش را با معماری آغاز کرد؛ او همچنین کتاب دلقک نامه ی کوچک 18 را نوشته است . سرافینی همچنین به طراحی صنعتی، فیلم سازی، و تئاتر پرداخته و داستان هایی برای مجله های ایتالیایی نوشته است.
(کُدکس به معنی تکه چوب) به برگه های دست نوشته و به هم بسته ی کاغذ، پوست، یا پاپیروس گفته می شود رومی ها این شکل از کتاب را ساختند و به تدریج جایگزین طومار اش کردند و این پیش از اختراع ماشین چاپ بزرگترین پیشرفت در نشر کتاب به شمار می رفته است. امروزه واژه ی کُدکس به دست نوشته های به جا مانده از سده های میانه و پیش از آن، که موضوعاتی متنوع (از طبقه بندی های علمی تا رموز و کشفیات کیمیاگری) را در بر می گیرد اطلاق می شود. سرافینی نام خود را به لاتین (سرافینیانوس) بر روی کتابش گذاشته تا آن را در ادامه ی سنت طبقه بندی علمی سده های میانه معرفی کند.
در دوره های قبل هم کتابهایی مانند کدکس لئوناردو داوینچی (Codex Leicester) ، روهونتس کدکس (Rohonc Codex) و دست نوشته های ووینیچ ( Voynich manuscript) به این سبک خلق شده اند که مورد آخر هم هیچوقت رمز گشایی نشد.
این کتاب به دو بخش و یازده فصل تقسیم شدهاست. بخش اول به دنیای طبیعی و بخش دوم به مصنوعات میپردازد.
مباحث گیاه شناسی، جانورشناسی، شیمی، فیزیک، مهندسی، کالبدشناسی، انسان شناسی،جامعه شناسی، زبان شناسی، و مطالعات مدنی، هرکدام با دقتی قابل تشخیص با موضوعات و زیر مجموعه هایشان بررسی شده اند، اما به شیوه ی خاص دنیای اسرافینی که خودش، پشت جلد کتاب توضیح داده:
« ای خواننده، برای خودت شگفتی هایی چون مرکبات در بسته بندی بنفش، گل تارعنکبوتی، پارفه ی پروتیا 13 ، و علف های هرز نردبانی را کشف کن. جهانی است مسکن گیاهان اسرارآمیز نیمه مدرکی نظیر درخت بچه قورباغه و میوه شهاب سنگ، ماهیانی به شکل بشقاب پرنده ی توری، اسبی چرخ دار با کفلی شبیه کرمِ پروانه ، و کرگدنمسخ شده ی دوسر. گونه های مدرِک این سیاره هم به همین خوبی اند نژادهایی شبیه زباله نشین ها، ترافیک جاده یی و آدم هایافسانه یی، و انسان های عجیب وغریبی که پوست جوندگان را می پوشند.... تنها، نام گذاری این مخلوقات مواجه شدن با محدودیت های زبان ما ست.»
همانطور که خود اسرافینی اشاره می کند، کشف دنیا و موجوداتش به یک شکل دیگر، آنقدر اسرار آمیز و لذت بخش است که از نظر من هرگونه توضیح و تفسیر کلامی، لذت خلاقیت و خیالبافی و داستان سرایی را از بین می برد. می توانید صفحه به صفحه ی کتاب را بررسی کنید اما شور کشف کردن هرگز به تمامی از بین نمی رود، و هر بار تفسیر تازه ای برای یک نقاشی پیدا می شود. و فکر می کنم این دقیقا چیزی است که اسرافینی می خواهد، و هنوز هم کسی موفق نشده او را راضی کند که توضیحی راجب کتاب بدهد.
قسمت مورد علاقه ی من در کتاب، بخشی است که نویسنده موجودات خاصی را برای اهداف خاصی طراحی می کند. مانند چترهای پادار که کنار حیوانات خانگی راه می روند تا زیر باران خیس نشوند، یا موجوداتی که لبه ی قایق می نشینند و آنرا روشن می کنند.
یا پاهایی که به طور دیفالت شبیه اسکیت یا دستهایی که شبیه مدادند و آدمهایی که مانند بذر کاشته و رشد می کنند و با موهایشان راه می روند.
همینطور اقوام عجیب، گیاهان عجیب، کاربری های عجیب برای حیوانات و حتی اعضای بدن در این کتاب نشان داده شده اند و در بخش آخر کتاب، شهرهایی با بناهای پیچیده و خاص طراحی و ترسیم شده اند که این بخش هم بسیار مورد علاقه ی من است. حتی در جایی از کتاب فرآیند ساخته شدن آدم را به شیوه ای بامزه به تصویر کشیده است. اینجا ببینید
اگر شما هم به تخیلی جات علاقه مندید و امکانش را دارید، حتما کتاب را با دقت ببینید و برای خودتان تفسیر کنید، داستان های جالبی می شود برای تصاویر ساخت. من حتی به برگزاری مسابقه برای تصاویر هم فکر کردم، اما بیخیال.
برای خودتان ببینید و لذتش را ببرید.
قسمتی از مقدمه ی این کتاب، به قلم ایتالو کالوینو:
در آغاز، زبان بود. به عقیده ی من در عالَمی که لوئیجی سرافینی ساکن آن است و به تصویر اش کشیده، زبان نوشتاری مقدم بر تصویرها ست : در زیر فرمِ شکسته نویسیِ دقیق، چابک، و نابی (و قدرتش در پذیرفتن ناب بودن اش است) که ما همیشه احساس می کنیم در شُرف کشف رمز اش هستیم، درست هنگامی که هر کلمه و هر حرف از چنگمان می گریزد. اگر این عالمِ دیگر اندوهی به ما منتقل می کند بیشتر به آن دلیل است که با عالم ما شباهت دارد تا اینکه به علت تفاوتش با آن باشد: به طریق اولی، ممکن است نوشتارش هم، بسیار مشابه با نوشتار ما، در انجمنی زبان شناسانه گسترش یافته باشد که برایمان ناشناخته است، بی اینکه یکسر ناشناختنی باشد... زبان سرافینی خود را نه تنها با الفبایش بلکه همچنین از راه ن حو ش متمایز می کند: اشیاء این عالم زبان هنرمند را فرامی خوانند مثلا آنها را در دانشنامه اش مصور شده می بینیم، و تقریبا همیشه می توان باز شان شناخت، اما به خاطر بستگی و ربط نامنتظَرشان روابط متقابل بین آنها در چشم ما ازحیث روان شناختی آشفته است... یک چیز قطعی است: نوشتار سرافینی که قدرت احضار جهانی را دارد که در آن نحو چیزها به هم ریخته است باید زیر رازآلودگی سطح غیرقابل کشفش پنهان شود، رازآلودگی عمیق تری که به منطق درونی زبان و اندیشه اشاره دارد. سطرهایی که تصاویر این جهان را به هم ربط می دهند در هم گره می خورند و یکدیگر را قطع می کنند؛ پریشانیِ ویژگی های تصویری به هیولاها حیات می بخشد، جهان عجیب الخلقه ی سرافینی. اما خود این عجیب الخلقگی پای منطقی را به میان می آورد که به نظر ما ظهور و محو متواتر می آید، درهمین حال به ما این حس را می دهد که کلمات به دقت ریشه در نوک قلم دارند. همانند اُوید و دگردیسی ها ی ش، سرافینی به مجاورت و نفوذپذیری تمام قلمروهای هستی معتقد است.