8th deadly sin
یک وقتهایی هست که موقع دیدن فیلم یا سریال، آن را روی یک صحنه استاپ میکنم و چند دقیقه یا ثانیه یا روز وحتی در پاره ای از موارد، چند ماه بعد به سراغش میروم.
این صحنه ها معمولا یا خیلی زیبا هستند و یا خیلی ناامید کننده. مثل صحنهای که کاراکتر مورد علاقهام اشتباه بزرگی مرتکب میشود یا اشتباها کسی را میکشد یا یکی قاپش را میدزدد یا هرچیز دوست نداشتنی دیگر. انگار پرفکتی و کامل بودنش برایم زیر سوال میرود و در بعضی موارد برایم می شکند، و خب مسلما این را دوست ندارم و برای هضم قضیه به کمی زمان نیاز دارم.
به نظرم همیشه همینطور است. سخت است که اتفاقی بیوفتد و آدم مجبور به اعتراف شود. اعتراف به اینکه آنکسی که در هر زمینهای، در زندگی یا کار یا علم یا هرچیز دیگری تا حد زیادی قبولش داری هم کامل نیست. اشتباه میکند. و پذیرفتن اشتباه او، خیلی سختتر از پذیرفتن اشتباه خود آدم است..