Don't Waste Another Sunset
به نظر من، از رقت انگیزترین آدمها، افرادی هستند که تمام تلاششان را میکنند تا متفاوت به نظر برسند.
اگر یک فرد سعی کند که خودش باشد و در تمام زمینهها، سلایق شخصیاش را حفظ کند و خلاقیت داشته باشد، ناخودآگاه متفاوت از دیگران میشود و نیازی به "تلاش" برای ایجاد تفاوت نیست. حتی اگر نوع لباس پوشیدنش، فیلمهایی که میبیند، موسیقیهایی که گوش میکند و چیزهای دیگری که به آنها علاقه دارد، از نظر دیگران خز و مزخرف باشند. آدم میتواند چیزهای جدید و پیشنهادی را امتحان کند، اما پای علایقش هم بایستد؛ در واقع یکی از خیانتهایی که یک فرد میتواند به خودش بکند، این است که جملهی "فلانی که آدم خفنی به نظر میرسد، فلان سبک موسیقی را گوش میکند یا فلان سبک فیلم را میبیند، پس من هم همان کار را بکنم" از ذهنش بگذرد و بدتر از آن، عملیاش کند.
خلاصه اینکه، اگر منِ نوعی سلیقه و خلاقیت شخصیام را در زندگی اعمال کنم، در وهلهی اول خودم خوشحالتر خواهم بود و راحتتر زندگی خواهم کرد، تا اینکه بخواهم به چیزی که نیستم تظاهر کنم و از بیرون هم شبیه به یک دلقک به نظر برسم.
دوستی میگفت، آدم با چیزی که از خود اوست شوآف راه نمیاندازد و روی آن مانورهای عجیب و غریب نمیدهد، اگر میبینی کسی در فضای مجازی یا واقعی یک چیزی را علم کرده و به هر نحوی که میتواند، آن در چشم و چال دیگران فرو می کند، بدان که آن شخص یا واقعا مالک آن نیست، یا به طور درونی خود را لایق آن نمیداند و صرفا برای پر کردن خلاهای روحی و جلب توجه از آنها استفاده میکند؛ حالا آن چیز میتواند ثروت پدر یا همسر، زیبایی، دانشگاه محل تحصیل، تعداد فالوئرها در شبکههای اجتماعی، و حتی تعداد کتابهای خوانده شده و فیلمهای دیده شده یا هرچیز دیگری باشد.
پس لطفی که همین امروز به خودمان میکنیم، این است که به تمام چیزهایی که از خودمان داریم و چیزهایی که از دیگران گرفتهایم فکر میکنیم و سعی میکنیم به مرور زمان، "از دیگران"ها را بزداییم و چیزی که باقی میماند را با تمام وجود بپذیریم و دوست داشته باشیم؛ آن حقیقتی است که دیر یا زود با آن روبرو خواهیم شد و بنا به شناختی که از آن داریم، میتواند برایمان شیرین یا ترسناک باشد. پس چه بهتر که چیزی را که مالک آن هستیم و هیچ راه گریزی از آن نیست را بشناسیم و بپذیریم.
"Life's no piece of cake, mind you, but the recipe's my own to fool with.” ― Haruki Murakami