Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

Aníron

در امتــــــــــــــــــــداد خیابان وانیلا...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۰ تیر ۰۲، ۱۳:۱۵ - طراحی سایت اصفهان عجب
محبوب ترین مطالب
آخرین مطالب

Planet X

يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۲۳ ب.ظ

از اتاق بیرون می‌روم و به مامان سلام می‌دهم. جوابم را نمی‌دهد. ظاهرا قهر است. مامان از 7 روز هفته، 8 روزش را با من قهر است و عمدتاً دلیلش شب بیداری‌ها و روز خوابی‌های من است. می‌گوید داری خودت را از بین می‌بری و حالی‌ت نیست. تمام این درد و مرض‌هایی که داری به مرور بهشان دچار می‌شوی از همین شب بیداری‌ها نشات می‌گیرد.

و من هربار جواب می‌دهم که من مدلم همین است. روز نمی‌توانم زندگی کنم. نفسم می‌گیرد. کسلم. و به محض اینکه خورشید غروب می‌کند، تازه مغز من به کار می‌افتد و می‌توانم به 4 تا کارم برسم. البته یکی از مضرات روز خوابی این است که آدم نمی‌تواند به کارهای بیرون برسد. نمی‌تواند باشگاه و دکتر برود و لشش را ببرد و مدرکش را بگیرد و برای گواهینامه _برای بار هزارم_ اقدام کند.

 

کاش واقعا یک سیاره‌ برای ما آدم‌هایی که با انرژی ماه زنده‌ایم وجود داشت، که کلا می‌توانستیم در آنجا به راحتی بزی‌ایم و کسی کارمان نداشته باشد. حتی درک شویم و دوستانی مانند خودمان داشته باشیم.

پیشرفت تکنولوژی، تا وقتی که به طور فیزیکی و عینی به همچین جایی نقل مکان نکنم، برایم بی‌معنی است. 

۹۷/۰۶/۱۸ موافقین ۱۲ مخالفین ۰
Faella

نظرات  (۱۹)

عجب تفاهمی، مامان منم کلا باهام قهره، اما دلایلش متنوع تره :)))))
پاسخ:
تو چرا؟ انقدر با سلیقه و خانوم و اینایی اگر دختر مامان من بودی طلا میگرفتت :)) من اصن ازین هنرا ندارم ::((
اوووووه خبر نداری :))) کلا به دلایل مختلف، چرا خندیدی، چرا نگاه کردی، چرا جم خوردی، چرا آستینت بلنده چرا کوتاهه، اینو بپوش اونو نپوش چرا رفتی چرا اومدی چرا زنده ای و کلا همه چیز :)))
پاسخ:
آخ اون چرا زنده ای :))
یه بار مامانم خیلی شیک تو روم گفت اگه تو نبودی من الان لیسانس داشتم. 
من  :|
خودت منو اوردی خب :///
۱۹ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۳۳ عاشق بارون ...
من تابستونا اینطوری‌ام! خورشید تمام انرژیمو می‌گیره و تازه غروب که می‌کنه احساس می‌کنم زنده می‌شم! :/ :)
فکر کنم همه مامانا یه دلیلی دارن!!!
پاسخ:
پاشیم جمع کنیم بریم سیاره مون بابا. چه وضعشه :/
من از دبیرستان, هرسال تابستون که میشه به همین صورت تمام روزای فصل رو از دست میدم! الان چهار پنج ساله اصلا نمیدونم ساعت ۹صبح یک روز تابستونی چه شکلیه :D البته یه مدت خوب شده بودم و ساعت خوابم درست شده بود این اواخر که باز برعکس شد. بدبختی اینجاست که اتفاقا من حس میکنم روزها انرژیم بیشتره و سالم ترم ولی خب نمیتونم ساعت خوابم رو درست کنم.
فی الواقع من «از planet earth مانده، از planet X رانده» حساب میشم.
پاسخ:
عالی :)))

باید یه روز نخوابید :| یا یه روز کلا بخوابید تا ساعته تنظیم شه بیاد سر جاش. من اینجوری تنظیم می کنم میکنم که اون روز نمی خوابم، بعد از خونه میرم بیرون که یه وقت نگیرم بخوابم، بعد خودمو مشغول می کنم تا 10، 11 شب. دیگه 6،7 صب بیدار میشم دیگه :دی 
من که میگم همۀ این دانشمندا دروغ میگن. تنها دلیلی که قدیمیا روز رو برا کار انتخاب کردن این بوده که لامپ هنوز اختراع نشده بوده. :-)
پاسخ:
واقعا -_- 
البته خب شاید اگه شب همه بیدار بودن باز هم لوس می شد :-؟
به مسئول هماهنگی بگو اسم من و داداشم هم تو لیست مسافرای اون سیاره بنویسه لطفا. بگو هر دو شون جغدن :|
پاسخ:
باش میگم بذاره تو قسمت ما :دی
تا برسیم اونجا دور هم یکم هوهو کنیم خوش بگذره :))
هست! برو نیویورک. هفت-بیست‌وچهار بازه همه‌جا! :دی
پاسخ:
مرا نمی هلند :(
انرژی ای که تو شب هست تو روز نیست.روزِ مسخره آفتابی مال خوابیدنه.شب چشو اذیت نمیکنه.ساکته.صدای جیرجیرکم میاد تازه.
پاسخ:
والاع -_-
وی آفتابگردان است، خورشید غروب می‌کنه دکمه آف منم می‌زنن 
پاسخ:
عزیزم :)))))
خیلی بامزه گفتی :))
آی گفتی، کاش واقعا همچین سیاره ای بود ... 

شاید چون پسر هستم و اتاقم جداست خیلی کمتر بهم گیر داده میشه، عادت کردن یه جورایی ... ولی بازم دلم میخواست میتوونستم شبا آواز بخونم و ساز بزنم چون بیشتر شبا حوصله و انرژی و حس و حالش رو دارم ... 
تنها راهی که به نظرم میرسه اینه که یه باغ داشته باشم و اونجا تنهایی زندگی کنم. که خب فقط واسه آدمای خیلی پولدار ممکنه. 
پاسخ:
میتونید تو مزرعه هم زندگی کنید مثلا 
لئوناردو ... پسری در مزرعه :)))  
بعدش با حنا دختری در مزرعه آشنا بشم :))) 
پاسخ:
:))

یه چیز جالب راجع به این بگم. اسم اصلی اون انیمه Katri, Girl of the Meadows میباشه که از روی یه رمان فنلاندی ساختنش.
بعد بخش جالبش اینه که این انیمه رو هر کشوری که پخش شده، اسم اون دختر بخش برگشته رو یه چیزی گذاشتن. یه جا کاتولی. یه جا کاتوری. یه جا ناتالی. ایران هم که گذاشتن حنا :| 
سلام علیکم
یازده - دوازده سال است کم‌و‌بیش برنامه‌ام همین است، اما الان سال‌هاست که خانواده همکاری می‌کنند (یعنی حتی سعی می‌کنند صداها را کم کنند). یک مشکل اساسی همان هماهنگ شدن با برنامه‌های دیگران است که بارها باعث شده بیش از 24 ساعت نخوابم، آخرین بارش همین دیروز.
اما انصافاً زود خوابیدن شب و سحر بدون ساعت بلند شدن و روز خالی از کسالت در پی آن خیلی خوب است. شاید هم چون کم اتفاق افتاده، چنین دلنشین بوده است.
پاسخ:
سلام :)

نمیدونم، به منم کیف میده و خب به همون دلیل شما، نمی‌تونم متوجه شم که کیف‌ش ذاتی‌ه یا به دلیل شرایط موجود، تازگی داره :))
البته من غر میزنن که چرا روز میخوابی چون بخشی از شب به بعد رو چراغ خاموش می زیم که بهم گیر ندن فکر میکنن خوابم درحالی که بیدارم :دی
پاسخ:
ولی کاش نکنی اینکارو. چشم خیلی اذیت میشه :(
بعد جالبه من نزدیک هفت هشت سال، بلکه بیشتره که اینجوری‌م، همچنان غره رو میزنن :))
من نیـز موجـودی شب زی :/
خوشبختـم :)
پاسخ:
مهم اینههه که خوشبخخختیییی [آیکون احسان خواجه امیری]
عجب جالب بود ... فک کن حنا دختری در مزرعه اصن اسمش حنا نبوده 
نگو که اون کلمه آخر هم به معنی مزرعه نیست که میرم خودمو از نزدیکترین بلندی پرت میکنم پایین :)))  ولی خدایش اسم حنا به دختری در مزرعه بیشتر میخوره، کاتوری دختری در مزرعه یه جوری هست 
یکی از کارتونایی که دوست داشتم، کارتون چوبین بود، توش یه دونه جغد داشت که هر دفعه که از درخت میافتاد پایین میگفت ... یه خبر بد ... یه خبر بد ... 
کارتون محبوب دیگه م، دختر مهربون بود، البته نمیدونم اسم کارتونه چی بود، همونی که توش آدم کوچولوها بودند و دختره شخصیت اصلی مدرسه موسیقی میرفت. 
پاسخ:
نه میدو در واقع یعنی دشت :دی
خب حنا به زبون ما می خوره، کاتوری به زبون اونا :))

هایدی آقا.. هایدی :((( اون سوپا که با اون نون چاقا تو اون ظرف چوبیا می خوردن :(((
کاش واقعن...
پاسخ:
تو هم جغد/ ومپایری؟ :دی
البته این کارتونایی که من گفتم شاید به سن و سال شماها قد نده دیدنش. 
من اوایل دهه شصت هستم. ... هایدی رو دیدم :)) 
پاسخ:
بازهم خوش بحالتون :دی
من و مامانم هم با هم بحث می کنیم
عموما سر خواستگاره :))
و بعد من براش هر بار گل می خرم و اون باز شروع می کنه :|
منم ببر یه سیاره دیگه :(
پاسخ:
اوه اوه ما سر خواستگار که جرقه می‌زنیم صاعقه ایجاد می‌کنیم. یهو می‌بینی دو هفته دعوا :)) عموما هم من کوتاه میام دیگه :))
سلام‎(:‎
فائلا! سفینه ات جا دارد؟
با این پستتو به خانواده نشون بدم
هرچی توضیح میدم من با غروب خورشید روشن میشم منظورمو متوجه نمیشن‎‎):‎
پاسخ:
سلام :)
آره بیاید بریم دور شیم از این خاک غریب اصلا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">