دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۰ ق.ظ
در پی مباحث اخیر، ذهنم درگیر این شد که اگر اجنه از جنس آتش و ما از جنس خاک باشیم، میشود دو عنصر از چهار عنصر اصلی؛ و یعنی ممکن است موجوداتی هم از جنس باد و آب وجود داشته باشند و ما کاملا از وجودشان بیخبر باشیم. شاید فرشتگان و ارواح از جنس باد باشند، اما هیچ موجودی که در جایی به آن اشاره شده باشد که ذاتش آب است را نمی شناسم؛ فقط فیلم شکل آب را به ذهنم آمد که موجود آن هم "از جنس آب" نبود و این یادآوری، صرفا به دلیل تشابه اسمی بود.
این چیزها را علم نتوانسته ثابت کند و شاید هرگز هم نتواند؛ اما فکرش را بکنید، وقتی شما در اتاق یا خانه تان تنها هستید، درواقع تنها نیستید و موجوداتی از عناصر مختلف در همان لحظه با شما زندگی میکنند. شاید کمی ترسناک به نظر بیاید، اما به بطن موضوع که فکر کنیم، میتواند حتی هیجانانگیز باشد.
البته از نظر من انصاف نیست که این موجودات بتوانند انسانها را ببینند و انسانها حتی از وجودشان مطمئن نباشند، اما در بین عناصر چهارگانه، خاک از همه محدودتر و منفعلتر است، و شاید به همین دلیل است که ما محدود به بعد هستیم.
چینیان باستان، آهن و چوب را هم جزو عناصر اصلی (Wu Xing) میدانستند و تصور کنید موجوداتی هم از این جنس وجود داشته باشند. شاید آن موجودات صرفا محدود به عناصر چندگانه نبوده و از هرجنسی باشند، در آن صورت ممکن است میلیونها موجود از جنسهای مختلف در کنار ما در حال زندگی باشند. به هرحال به نظر نمیآید این زمین پهناور با اینهمه زیبایی، فقط مختص انسانها باشد. حتی ممکن است آنها روی سیارات اطرافمان، مثلا همین ماه که هرشب به آن نگاه میکنیم زندگی کنند. اگر واقعا موجودات ساکن ماه وجود داشته باشند، قطعا لیلا در آن قبیله مجنونی دارد :)
پاسخ:
من هربار اسم آرگون رو می شنوم یاد جوشکاری میوفتم :|
پاسخ:
به نظرم این بیشتر یه تشبیهه چون نور از نظر ما زیباترین چیزه.. ولی خب ممکنه درست هم باشه. چون این نوری که ما میبینیم طیف مرئی ه که براش سرعت و طول موج و اینحرفا تعریف می شه، شاید یه طیف های دیگه ای هم باشن که از وجودشون بی خبریم..
پاسخ:
این dark energy و dark matter هنوز هم رد نشده و فیزیکدانها دارن رو نظریاتش کار می کنن
پاسخ:
بین این موجودات فقط ما جسم مادی داریم. نور هم خب گستره ی زیادی داره، شاید از جنسی باشن که برای ما قابل درک نیست، و باز این محدودیت ماست. شاید هم صرفا تشبیهه. نمی دونم و فکر نمی کنم هرگز بفهمم... به آیندگانی که ممکنه این چیزها رو بدونن حسودیم میشه... مثل کسی که 20 قرن قبل از من زندگی میکرده و به علم و دانشی که در اختیار من نوعی ه حسادت می کنه...
+به یه چیزی فکر میکردم. این "نار" که تو قرآن اومده، شاید به آتش معمولی که ما میشناسیم اتلاق نمی شه، و یه نوع آتیش خاصیه که الان برای ما قابل درک نیست. و جن هم از همون جنسه. آتیش جهنم هم. شاید تصور من از اینکه موجودات دیگه ای از جنس این چهار عنصر وجود داره کاملا اشتباهه، چون هرچهارتاش داخل بدن انسان هست. ابن سینا میگه دو عنصر سنگین، یعنی خاک و آب بدن انسان رو میسازن و دو عنصر سبک، یعنی آتش و هوا، روح رو. و وقتی در خودش اینا رو داره، باید بشناسه شون.
برای همین فکر میکنم وقتی نوشته جنس فلان موجود از آتش یا نوره، صرفا یه تشبیهه.
پاسخ:
هوم. به نظرم ما ترکیبی از چهار عنصریم، چون به هرکدومش فکر میکنیم تو بدنمون وجود داره، منتها خاک غالبتره. داشتم فکر میکردم عناصر کربن و آهن و اینچیزا هم تو بدنمون هست، اما شاید اونا هم جزو خاک محسوب بشن
پاسخ:
بیخیال بابا. باهاشون دوست باش :))
پاسخ:
8 واحد یه درسه؟ :/// یا چندتا تاریخ فلسفه ی یونان دارید؟ :-؟
من نخوندم، آیا حاوی مطالبی درمورد مواد تشکیل دهنده ی موجوداته؟ :-؟
پاسخ:
عناصر چندگانه هم آخه تو فرهنگهای مختلف متفاوت بوده، مثلا همین چین که مثال زدم تو عناصر پنجگانه شون باد نیست و به جاش آهن و چوبه. البته تو فرهنگ چین، بیشتر انرژی مطرح بوده تا خود اون ماده. ولی خب تو فرهنگ های دیگه بیشتر همون 4 عنصر رو قبول دارن، البته مثلا درمورد هوا یا باد یه جاهایی اختلاف هست، و ماده ی پنجم رو Void یا خلا رو هم گاهی در نظر میگیرن که شامل هرچیزی که ما نمیشناسیمش میشه.
خیلی جالبه که بیشتر فرهنگا رو کلیات این عناصر اتفاق نظر دارن.
بعد الان یاد حرفای دوست زرتشتیم افتادم که میگفت ما باید حواسمون به هرچیزی که به این عناصر مربوطه باشه که آلوده نشن. مرده هامون رو تو خاک نمی ذاریم که خاک آلوده نشه. حرف زشت و دروغ به زبون نمیاریم که هوا آلوده نشه. تو آب روون و آتیش چیزی نمیریزیم. و واقعا هم من یه کلمه حرف نادرست ازش نشنیدم تابه حال...
پاسخ:
تو خود ماهی عزیزم ^_^
برای منکه هستی :)
پاسخ:
عزیزم :**
پاسخ:
به به ازینورا :دی
درسته، ولی خب ما میتونیم در محدوده ی ادراک خودمون خیال بپردازیم. مثلا همین اثیر که تو فلسفه ی یونان گفته شده، ما دقیقا نمیدونیم چیه، فقط می دونیم یه چیزی هست. میدونی. و میتونیم هرکدوم به شیوه ی خودمون تفسیرش کنیم. مثلا اگر ما یه برگ رو ببینیم، نمیتونیم خیلی چیزای عجیبی باهاش تصور کنیم چون همه میدونن چیه و از کجا اومده. شناخته شده س. در مورد چیزهایی هم که کلا در حواس ما نمی گنجن و از وجودشون خبر نداریم هم که دیگه بحثی نیس.
پس فقط می مونه مورد اول، یعنی چیزی که ممکنه در حواس ما بگنجه ولی ناشناخته س، و میتونه خوراک خیالپردازیامون بشه. البته من این ایده که موجودات از وجود هم خبر نداشته باشن و روی همدیگه تاثیر بذارن رو هم دوست دارم :-؟
+اگه شما بخواید بابت این عذر بخواید، من باید بابت کل وبلاگ عذر بخوام :))) 90% پستها در ساعات بوق سگ نوشته شدن :))