4 تیر
سه شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۴ ق.ظ
امشب با وجود تب و لرز شدید، به حالت پتو پیچ شده و یک دستمال روی پیشانی جلوی تلویزیون نشسته بودم و بعد از اتمام 96 دقیقه، متوجه شدم در این مدت آنقدر غرق قضیه شده بودم که تمام درد و مرضهایم از یادم رفته بود. با همان گلوی دردناکم جیغ و داد راه انداخته بودم و حواسم نبود. با همان چشمانی که از دیشب درد پدر درارشان امانم را بریده بود 96 دقیقه به تلویزیون زل زدم و حواسم نبود. با همان ریخت به هر موقعیت گلی واکنش نشان می دادم و موجبات خنده و تفریح اعضای خانواده را فراهم می آوردم؛ و ارزشش را داشت. واقعا ارزشش را داشت.
ممنون از بچه ها... کاش غصه نخورند، حداقل اینکه تلاششان را کردند و مدیون خودشان و مردمشان نیستند..
۹۷/۰۴/۰۵