نقش نعنا فلفلی در شکل گیری فولدینگ مثلا
حضور تربچه وسط سبد سبزی خوردن، یحتمل یکی از بزرگترین تضادهای دم دستی است که آدم شاید هر روزآن را میبیند و رد میشود و گاهی هم توجهش را جلب میکند. اگر از نظر رنگ بررسی کنیم، تربچه و سبزیهای دیگر رنگهای متضاد و در عین حال مکمل دارند و اوج جلوه و سرزندگیشان وقتی است که در کنار هم باشند. سبزیهای خوردنی عموما با شکل ظاهری درخت که تقریباً عمودی و رو به بالاست رشد میکنند و رشد تربچه دقیقا به صورت عکس آنها است.
،، با توجه به اینکه شکل ظاهری درخت (که تقریباً عمودی و رو به بالا است) و ریزوم (که افقی و دراز کشیده روی خاک به هرسو پیش میرود)،ما دو جور نحوه تفکر داریم. تفکر ریزومی و تفکر درختی و این دو با هم بکلی متفاوتند. تفکر ریزومی، فضاها و ارتباطات افقی و چندگانه و همه جانبه را تداعی میکند اما تفکر درختی با ارتباطات خطی و عمودی و گوش به فرمان سر و کار دارد.
درخت، انتساب است؛ اما ریزوم ارتباط است، فقط ارتباط..
تفکر درختی نمایانگر فلسفهِ ی بودن (و درجازدن) است حال آنکه تفکر ریزومی، پویا و متکثر بوده و در آن از مرزبندیهای تفکر خطی خبری نیست.
نگاه ریزومی ضد تمرکز و نظم معمول است و زندگی ایلیاتی و کوچ دائمی کولیان را که با محدودیت و سکون نمیسازند، تداعی میکند.
ریزوم فاقد مرکز و رده بندی، عاری از دلالت و بدون راهبر است و برخلاف درخت به طور نامحدود گسترش مییابد و قادر است فعل بودن را به چالش گرفته و «شدن» را به نمایش بگذارد.
درخت تحمیل کننده فعل «بودن» است، اما بافت ریزوم، سمبل «شدن» و عطف و ربط است...،،
پس شاید یک دسته نعنا در ظاهر فرق زیادی با یک دسته جعفری نداشته باشد، اما در زیر خاک، ریشه ی عمودی و هویج مانند جعفری با ریشهی ریزومدار نعنا به شدت در تضاد است. چند روز پیش که مصاحبهای از یک آدم موفق میدیدم، به این فکر کردم که من و او شاید در ظاهر شباهتهایی داشته باشیم _هردومان انسان باشیم مثلا_ اما در عمق... در زیر خاک... من چه هستم و او چه...