جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ
ما سیتکام ها را تماشا می کنیم و می خندیم و رد می شویم،
اما فکرش را بکنید، چقدر این صحنه ظریف است؟
[برای دوستانی که در جریان سریال big bang theory نیستند:
آقای سمت راستی هاوارد والوئتس از شخصیتهای سریال که مهندس مکانیک است و بعد از انجام ماموریت ناسا، در اینجا از فضا برگشته و آقای سمت چپی Howie Mandel کمدین معروف.
وقتی هاوارد در فرودگاه با دسته ای از عکاسان و خبرنگاران مواجه می شود که به سمتش هجوم آورده و اسم او ( هاوی مخفف هاوارد) را صدا می زنند، خوشحال می شود که بلاخره به موفقیت بزرگ و علمش بها داده شده و دیده می شود؛ اما با پیدا شدن سروکله ی هاوی مندل و جمله ی زیر حسابی توی ذوق ش می خورد.]
از نظر من، این یکی از تلخ ترین طنزهایی بود که در این سریال گنجانیده شده و اصلا هم خنده دار نیست، چون متاسفانه به شدت واقعیت دارد.
تلنگری به خود من بود بابت اینکه تعداد خواننده ها و بازیگرها و کلا سلبریتی هایی ازین دست که میشناسم خیلی خیلی بیشتر از دانشمندان و آدمهای ارزشمندی است که واقعا کار مهمی برای بشریت انجام داده اند و بعضی هایشان حتی جانشان را در این راه فدا کرده اند اما اسمشان در زیر خروارها اسم دیگر مدفون شده و ممکن است فقط برای موارد تخصصی کوچکی به سراغشان بروند. در حالی که اگر یک آدم حتی یکبار به تلویزیون بیاید و چهارتا جک بی مزه تعریف کند یا آواز خردرچمن بخواند میلیونها طرفدار در سراسر دنیا پیدا خواهد کرد.
این داستان من را به یاد
مقاله ای راجع به سریال Friends انداخت که مدت زیادی دست به دست می شد (می توانید ترجمه اش را
اینجا بخوانید) و من نه با تمام متن، اما با قسمتی از آن موافقم:
«در واقع هر جا که راس چیزی راجع به علاقمندیهای خود، مطالعاتش و نظراتش میگوید هنوز جمله را تمام نکرده یکی از "دوستانـ"ـش نک و ناله میکند و از اینکه چقدر راس کسالتآور است میگوید و اینکه چقدر باهوش بودن احمقانه است و هیچ کس اهمیت نمیدهد و شلیک خندهی حاضران در استودیو هم پشت سر آن. این شیرینکاری تقریبا در هر اپیزود برای ۱۰ فصل ادامه پیدا میکند.»
ما این سیتکام ها را تماشا می کنیم و می خندیم، به آدمهای باهوش و موفقی که در زندگی کم می آورند می خندیم و رد می شویم، اما واقعا چند درصدمان به این فکر می کنیم که اگر همین آدمها نبودند، همینهایی که زندگی شان عجیب و خنده دار است، واقعا چه بلایی سرمان می آمد؟
پاسخ:
:)
پاسخ:
نه مشکلم با خندیدن نیست، کمدی و سیتکام رو برای این می سازن که بخندیم.
اما بدون فکر رد نشیم.
پاسخ:
اوهوم...
پاسخ:
زاویه ی دیدشون با بقیه فرق داره مثلا
پاسخ:
منم در تلاش بودم همینو بگم، انقدر به بازیگرا و خواننده ها (که واقعا بخوایم فکرشو بکنیم اگه یکیشون نباشه هیچ اتفاق خاصی نمیوفته)و حتی بازیکنای فوتبال بها داده میشه و نشونشون میدن، یه آدمی که موفقیت علمی کسب کرده رو نشون نمی دن.
و بنظرم دلیلش اینه که همه دنبال اینن که ببینن از چی بیشتر پول درمیاد. چی برنامه شون رو پرمخاطب تر می کنه. از کی بنویسن روزنامه شون پرفروشتر میشه و کلا هیچکس نمیاد ببینه چی بدرد ملت میخوره و دل نمی سوزونه.
اونا به فکر جیب خودشونن. چون اینکه فلان بازیگر با فلانی قرار گذاشته یا هر موضوع خاله زنکی دیگه ای ،موضوع پرمخاطب تریه از زندگینامه ی فلان ادم مفید.
بعد ما آدمهای عادی هم بدون اینکه بدونیم داریم با این جریان پیش میریم و کلی هم ادعا داریم که مو لای درز سلیقه ی شخصیمون نمیره. اما واقعا چند درصدمون خوراک مغزیمون رو خودمون انتخاب میکنیم و نمی ذاریم برامون انتخاب کنن. که قاطی جماعتی که موضوع روز براشون سایز ماتحت کیم کارداشیان یا دوست پسر جدید تیلور سویفته این بحث رو دنبال نمی کنیم.
میدونی، باید از خودمون شروع کنیم.خودمون باید حواسمون باشه، بگردیم و چیزهای مفید رو پیدا کنیم و به خورد مغزمون بدیم. تینیجر بازیا و عاشق شدنا مال همون زمان نوجوونیه، ازشون بگذریم. به جای آدمهای بی ارزش، مغزمون رو برای فهمیدن کار آدمهایی بذاریم که زحمت کشیدن دنیای بهتری بسازن. و تلاش کنیم راهشونو ادامه بدیم.
پاسخ:
np
عاقااااا این فرزاد حسنی خداییش خیلی ستم بود -_- بعد ایشون حتی ادم جذابی هم نیست از هیچ نظری و به بی ادبی و گستاخی معروفه، دیگه به اون چه علاقه ای دارن ملت
جرج کارلین عالیه. اتفاقا موقع نوشتن پست داشتم به یکی از حرفای اون فکر میکردم که دقیقش یادم نیست اما مضمونش اینه که قدرت آدمهای احمق در دسته های بزرگ رو دست کم نگیرید..
پاسخ:
البته بنظرم توی بیگ بنگ بیشتر تلاش بر این بوده که نشون بده ادمای نرد هم دنیای خاص خودشون رو دارن که باحال و قشنگه و به نظرم دقیقا همون بلایی که سر راس توی فرندز اوردن اینجا سر پنی آوردن: تو اقلیت بودن
اینکه هرکسی توی اقلیت باشه مسخره می شه و اذیت میشه و باید برای جبران کمبود هاش تلاش کنه.
حالا اینو تو اسکِیل بالا تر و توی جامعه تصور کن، که اگر اکثریت جامعه، به جای اینکه مثل آدمای فرندز باشن، مثل آدمای بیگ بنگ بودن چی می شد
پاسخ:
......
خاطرهت منو یاد برنامه ای انداخت که چندین سال پیش از خانه ی سالمندان گرفته بودن و اتاق خانمی که توی اتاق تنها نشسته بود و لوح تقدیرها و مدالهاش اتاق رو پر کرده بود، اما میگفت هیچکس اینجا به من سر نمیزنه و ناراحت بود
ایشون بانو آلنوش طریان بودند، مادر نجوم و اختر فیزیک ایران..
پاسخ:
خب بعضی از سیتکام ها واقعا لوده و مزخرفن و ارزش فکر کردن ک هیچی، ارزش وقت گذاشتنم ندارن. اما چندتا هستن ک بنظرم باید یکم عمیقتر شد روشون.
منم واقعا معروفیت کارداشیانا و امثال اون یارو چی چی مازراتی رو درک نمی کنم :/
پاسخ:
فکر می کنم منظورم رو اشتباه رسوندم چون چندتا کامنت خصوصی تند هم داشتم که چرا به هنرمندا توهین کردی :/
منظورم این نیست که این دوستان کار مفیدی انجام نمی دن، که مسلما میدن و من خودم آدم فیلمبازی هستم و خیلی از این افراد با یه دیالوگ باعث شدن بیشتر تو یه سری مسائل عمیق شم و راحت تر باهاش کنار بیام.
چیزی که میخوام بگم اینه که، به این افراد بیشتر از کاری که می کنن بها داده میشه. در حالیکه به اون کسایی که واقعا کاری می کنن خیلی پرداخته نمی شه. البته فرقش اینه که اونهایی که واقعا کاری کردن توی تاریخ موندگار می شن برای همیشه. هیچکس اسم ادیسون یا کخ رو برای خدمت بزرگشون از یاد نمی بره. اما چرا تا وقتی هستن باید نادیده شون گرفت و بهشون نپرداخت و به جای اون رفت دنبال زندگی خصوصی یه هنرپیشه ی درجه چندم.
و اینکه شخصیت پردازی شلدن کلا همونطوریه و فقط خودش برای خودش اهمیت داره، نمیشه ازش توقع داشت به بشریت فکر کنه، میشه؟ :/ اما برای یه دانششمند واقعی مهمه خب
پاسخ:
نه دیگه، درینجور مواقع یاد نیکولا تسلا می کنیم. ادیسون همینکه بالا سرمونه کافیه :))
بنظرم اگرم دلشون بخواد سلیبریتی باشن، این حقشونه -_-
پاسخ:
-_-