خب گاهی خوشحالم که مکالمات ما پشت این نوشتههاست :))
#فرار از خشم
من از 8 ترم کارشناسی 4 ترمش مستقیم (هم اتاقی) با بچّههای معماری در ارتباط بودم و بقیه ترمها هم به طور غیر مستقیم.
و باید بگم که بله نقاشی میکشیدن اصن ؛ تازه به عنوان تکلیف هم میکشیدن و اینکه تازه من اون برگههای A3 که یه طرفش استفاده شده بود رو برای اینکه توشون بنویسم خیلی دوست داشتم چون مسئلهها همش تو یه صفحه حل میشد.
به هر حال میدونم که شما قرار نیست نقاشی بکشید ؛ فقط ترمهای اوّل از این ماکت درست کردنها و طراحیها دارید کلی از کارهاتون با نرمافزارهای مختلف هستش ولی عمومی که دیدم بچّهها دستشون توی طراحی قوی بود و بعضی از کارهاشون که تو نمایشگاهی که توی دانشگاه ما برگزار شده بود (کارهای بچّههای معماری از دانشگاههای مختلف) تحسین برانگیز بود.
پاسخ:
آخه نمیدونید ک سر این قضیه چه بلایی سر ما آوردن ک. مخصوصا بچه های عمرانی، تا مارو میبینن میگن مداد رنگیاتون کو؟؟ وهاارهار میخندن. رسما و عمیقا دلم پره -_-
انقاشی با طراحی فرق داره.
ما طراحی میکنیم، وباید دستمون تو پرسپکتیو و تناسبات بسیااار قوی باشه و خوب بشناسیمشون. نقاشی بما ربطی نداره. اما اگر کسی رو دیدید که برای کار معماری، مداد رنگی ریخته جلوش یا داره روی بوم کار میکنه، اون دیگه خرحمالی ایه که استاد مریضش بهش زور کرده و در واقع کاربردی نداره.
حتی برای راندو دستی از ماژیک و فووقش آبرنگ استفاده میکنن که اونم کاربردی نیست و همه جای دنیا جنبه ی تزیینی داره.
گفتم متناسب با رشتتون داشتن هنر اینطوری شگفتانگیز نیست و فکر کنم اگه وقت به اندازه کافی در اختیار شما قرار بدن قشنگتر از اینا هم از پسش بر بیای.
به هر حال چیزی که اینجا کشیدین قشنگه و مجددا تبریک.
در مورد دانشگاه و حرفهای اینطوری واسه همه رشتهها هست حالا رشته شما به دلیل بار محاسباتی کمترش بیشتر بهش تیکه میاندازند.
من ترم اوّل و دوم یکم تحت تاثیر حرفا بودم ولی بعدش بیتفاوت کامل ؛ مهم اینه طرف دنبال علاقهاش باشه هر رشتهای سختیهای خودش داره که فرد با کمک علاقهاش از پسشون بر میاد ;-)
پاسخ:
اوهوم این چیزا مخصوصا تو رشته های مرتبط خیلی زیاده..