پول، قدرت است.
هیچکس نمیتواند این را انکار کند.
حتی اگر آن قدرت، در حد حس "افزایش اعتماد به نفس در حین قدم زدن در راهروهای فروشگاه" باشد.
پول، قدرت است.
هیچکس نمیتواند این را انکار کند.
حتی اگر آن قدرت، در حد حس "افزایش اعتماد به نفس در حین قدم زدن در راهروهای فروشگاه" باشد.
نقش وکیل در سایر کشورها: فردی که توسط شخصی حقیقی یا حقوقی استخدام می شود تا با در نظر گرفتن منافع آن شخص به او مشاوره بدهد و به عنوان نماینده ی او، در موارد لزوم به مشکلاتش رسیدگی کرده، و از منافعش دفاع کند.
نقش وکیل در ایران: فردی که شخص حقیقی یا نماینده ی شخص حقوقی، بعد از بالا آوردن یک گند تمام و کمال با یک کاسه ی چه کنمِ بزرگ، در همسایگی به دنبالش می گردد و در پارکینگ خانه/محل کار او را خفت کرده و می خواهد به هر نحوی مشاوره ی رایگان بگیرد؛ و تمام حواسش را هم جمع می کند که یک وقت کلاه سرش نرود. بعد به سراغ پسر صغری خانوم که دانشجوی ترم 2 ی حقوق است می رود و از او می خواهد باقی مسائل را در قالب سوال درسی با اساتیدش مطرح کند.
در آخر هم آن کاری که از اول دلش خواسته را انجام داده و عموماً بدبخت شده یا راهی زندان می شود.
این روزها مد شده که در اینستا و کانالها و وبلاگهایمان و کلا هرجا دستمان میرسد شوآف راه بیندازیم، اما بیایید هر چند وقت یک بار جلوی آینه برویم و ببینیم واقعا چی هستیم؟
خودِ خودمان، بدون در نظر گرفتن ریخت و قیافه و هیکلمان، بدون در نظر گرفتن اینکه پدر و مادرمان کی هستند و چه کاره اند و چقدر پول دارند، بدون در نظر گرفتن ارتباطات و تمام فرصتهایی که دیگران برایمان ایجاد کردند، و کلا بدون درنظر گرفتن هرچیزی که ما در انتخابش نقشی نداشته ایم. چه خوب و چه بد.
بیایید حداقل با شخص خودمان روراست باشیم، ما بدون تمام اینها، واقعا چی هستیم؟
و سوال دیگر اینکه آیا حق داریم چیزهایی که برایشان تلاشی نکرده ایم را به هر نحوی در حلق دیگران فرو کنیم؟